دیشب خواب دیدم که یک نوار ویدیوی بدون برچسب را داخل دستگاه ویدیو گذاشته ام. وقتی فیلم را پلی کردم یک ویدیوی قدیمی از خودم دیدم. تا حالا آن ویدیوی ضبط شده را ندیده بود. خودم بود در سن 14 یا 15 سالگی. جلوی دوربین حرف می زدم و لبخند می زدم. فیلم صامت بود و من نمی توانستم بشنوم که چه چیزی دارم می گویم. بعد یک حالت ناشناخته بهم دست داد. انگار که شخص جلوی دوربین را نمی شناسم. انگار یک آدم دیگر است و هیچ ارتباطی با من ندارد. این نه تنها حسی است که تو خواب نسبت به آن ویدیو پیدا کردم بلکه همین حس را با دیدن عکس های قدیمی یا حتی خواندن یادداشت های قدیمی هم دارم. انگار هر ده سال یا شاید هم هر پنج سال یک بار پوست می اندازم و یک آدم جدید می شوم. وقتی به عکس های ده سال پیشم نگاه می کنم حس می کنم که دیگر فرد جلوی دوربین من نیستم. یک موجود بیگانه از دنیایی که دیگر به آن تعلق ندارم. 

نوشته شده توسط گ ف | در چهارشنبه ۱۴۰۰/۰۲/۱۵ |