نویسنده این کلمات روی تخت دراز کشیده و به بارش باران در ساعت یک شب گوش میدهد و نیز به مکالمه پیرزن همسایه با تلفن که از دیوارهای برگ کاهی عبور میکند و به اتاق خواب نویسنده این کلمات راه پیدا میکند و باعث کابوس شبانه او میشود چرا که مکالمه پیرزن همسایه هیچوقت تمام نمیشود. گاهی وقتها شده که نویسنده این کلمات ساعت سه صبح از خواب میپرد و همچنان صدای ممتد پیرزن همسایه به گوش میرسد. نویسنده این کلمات سعی میکند بخوابد ولی صدای چک چک باران و های هوی پیرزن و تیک تاک ساعت خواب را از چشمهای نویسنده این کلمات گروگان گرفته است. پیرزن همسایه دارد پشت تلفن به یک موضوع مبهم میخندد و نویسنده این کلمات دارد به دوچرخه آن طرف خیابان فکر میکند که زیر باران و در ساعت یک شب کاملا خیس شده است.
دووایت هومر را برای اولین بار بود که میدیدم. موقعی که به افتتاحیه آثار یک دوست و هنرمند ایرانی، هامون علیپور رفتیم تا ساز بزنیم. هومر زمانی دانشجوی دکترای زبانشناسی بوده است و در مورد زبانهای هند و اروپایی از هندی و فارسی بگیرید تا انگلوساکسون و زبانهای مدرن اروپایی تحقیق میکرده است. ولی بعدها درس و مشق را ول کرده و پی نوشتن شعر و نواختن کلارینت و ساکسیفون را گرفته است. با مسئولین گالری، کتی و گرگوری و هومر بین تابلوها قدم زدیم و کمی شراب نوشیدیم و در مورد نقاشی و شعر و موسیقی و زبان و سیاست و یک عالمه چیز دیگر حرف زدیم. و بعد من و هومر شروع کردیم به ساز زدن و آمیختن غریب و هیجانانگیز نتهای تار و کلارینت.

اینجا جدیدترین کشف کریستف کلمبوار من است. بالاترین طبقه از بنیاد هنری پولیتزر واقع در خیابان واشنگتن. ساختمان پولیتزر توسط تادائو آندوی ژاپنی طراحی شده و انگار معبد اسرارآمیزی است با دیوارها و سقفها و پلههای بتنی. بالاترین طبقه ساختمان به گونهای نمادین سالن کتابخانه است، جایی که میتوانید روی کاناپه لم بدهید، به پانارومای مغموم و نوستالژیک سینتلوییس نگاه کنید و کتابهای هیجانانگیز موجود در کتابخانه را ورق بزنید؛ از جمله کتاب "زنان خدای" شیرین نشاط را.